پایخانه. (غیاث). بیت الفراغ. کنایه از متوضا و طهارتخانه و طهارت جای. دارالحدث. مستراح. آفتابه خانه. ادب خانه. آبخانه. جای ضرور. قدم جا. آبشتگاه. آبستگه. آبستگاه: بود شعر هرکس که خالی ز لطف مبر نام او را که بیت الخلاست. کمال اسماعیل (از آنندراج)
پایخانه. (غیاث). بیت الفراغ. کنایه از متوضا و طهارتخانه و طهارت جای. دارالحدث. مستراح. آفتابه خانه. ادب خانه. آبخانه. جای ضرور. قدم جا. آبشتگاه. آبستگه. آبستگاه: بود شعر هرکس که خالی ز لطف مبر نام او را که بیت الخلاست. کمال اسماعیل (از آنندراج)
دواخانه یا دارالشفا. (آنندراج). بیت الدواء. داروخانه: ترتیب کرده است ز بیت الدوا فلک از خوشه جو، ز صبح سنا، وز حمل لسان. جمال الدین عبدالرزاق (از آنندراج)
دواخانه یا دارالشفا. (آنندراج). بیت الدواء. داروخانه: ترتیب کرده است ز بیت الدوا فلک از خوشه جو، ز صبح سنا، وز حمل لسان. جمال الدین عبدالرزاق (از آنندراج)
بیت الحرام. (آنندراج) : پادشاها بر دعای تست مبنی شعر من لاجرم چون کعبه هر بیتی از آن بیت الدعاست. جمال الدین سلمان (از آنندراج). رجوع به بیت الحرام شود
بیت الحرام. (آنندراج) : پادشاها بر دعای تست مبنی شعر من لاجرم چون کعبه هر بیتی از آن بیت الدعاست. جمال الدین سلمان (از آنندراج). رجوع به بیت الحرام شود
بیت الحرام. (آنندراج). کعب. بیت الله الحرام زاده الله تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب). بیت الدعا. (مجموعۀ مترادفات ص 342). بیت العتیق. خانه خدای که خانه کعبه باشد. (ناظم الاطباء) : بگردانم ز بیت الله قبله به بیت المقدس و محراب اقصی. خاقانی. باقطار خوک در بیت المقدس پا منه با سپاه پیل بردرگاه بیت الله میا. خاقانی. از طرف بیت الله بولایت مازندران رسیدند. (انیس الطالبین). رجوع به بیت الحرام و بیت الحرم و کعبه و مکه شود
بیت الحرام. (آنندراج). کعب. بیت الله الحرام زاده الله تشریفاً و تعظیماً. (منتهی الارب). بیت الدعا. (مجموعۀ مترادفات ص 342). بیت العتیق. خانه خدای که خانه کعبه باشد. (ناظم الاطباء) : بگردانم ز بیت الله قبله به بیت المقدس و محراب اقصی. خاقانی. باقطار خوک در بیت المقدس پا منه با سپاه پیل بردرگاه بیت الله میا. خاقانی. از طرف بیت الله بولایت مازندران رسیدند. (انیس الطالبین). رجوع به بیت الحرام و بیت الحرم و کعبه و مکه شود
داراکخانه گنجخانه محلی که کلیه غنایم و اموال پس از تقسیم و توزیع بین ذوی الحقوق در آنجا جمع میشد خزانه کل مملکت در عهد خلفا: (و هر روز هزار درم از مال خود بصدقه دادی نه از بیت المال، نره آلت رجولیست. یا بیت المالجی (المالچی)، کسی که از طرف سلطان متصدی بیت المال بود، کسی مه از طرف سلطان مسئول نگهداری اموال غایبان و یتیمان بود حاکم امور مجهول المالک (بقول تذکره الملوک در عهد صفویه قاضی رسما این سمت را داشته)
داراکخانه گنجخانه محلی که کلیه غنایم و اموال پس از تقسیم و توزیع بین ذوی الحقوق در آنجا جمع میشد خزانه کل مملکت در عهد خلفا: (و هر روز هزار درم از مال خود بصدقه دادی نه از بیت المال، نره آلت رجولیست. یا بیت المالجی (المالچی)، کسی که از طرف سلطان متصدی بیت المال بود، کسی مه از طرف سلطان مسئول نگهداری اموال غایبان و یتیمان بود حاکم امور مجهول المالک (بقول تذکره الملوک در عهد صفویه قاضی رسما این سمت را داشته)